هوش مصنوعی: شاعر در این متن از ناکامی‌ها و دردهای عاطفی خود سخن می‌گوید. او از تلاش‌های بی‌ثمر، از دست دادن فرصت‌ها، و احساس تنهایی و ناامیدی می‌نالد. همچنین به زیبایی و جذابیت معشوق اشاره می‌کند که باعث سقوط و نابودی او شده است. در نهایت، شاعر به خواب و رویا پناه می‌برد تا از دردهایش بگریزد.
رده سنی: 16+ متن حاوی مفاهیم عمیق عاطفی و فلسفی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و مفاهیم پیچیده‌ی ادبی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد.

غزل ۱۸۲

کاری نشد از پیش و ز کف نقد بقا شد
این نقد بقا چیست که بیهوده فنا شد

اظهار محبت به سگ کوی تو کردیم
گفتیم مگر دوست شود دشمن ما شد

دل خون شد و از دیدهٔ خونابه فشان رفت
تا رفته‌ای از دیده چه گویم که چها شد

با جلوهٔ حسنت چه کند این تن چون کاه
انوار تجلیست کزان کوه ز پا شد

رفتیم به خواب غم از افسانهٔ وحشی
او را که به عشرتگه ما راهنما شد
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل ۱۸۱
گوهر بعدی:غزل ۱۸۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.