هوش مصنوعی:
شاعر از دردهای کهنه و عدم حضور یار میگوید، اما با آمدن نوروز و نو شدن روزگار، امیدوار میشود. یار به او دلداری میدهد که خوش باش و از روزهای نو لذت ببر.
رده سنی:
15+
مضمون عاشقانه و استفاده از مفاهیم عمیق احساسی مانند درد کهنه و امید به آینده، برای درک بهتر نیاز به بلوغ عاطفی دارد.
شمارهٔ ۱۳۶
نوروز شد و یار به من بست گرو
کز داغ کهن به دل نماند پرتو
گفتم که ندارم چه شود پس گفتا
خوش باش که روز از نو و روزی از نو
کز داغ کهن به دل نماند پرتو
گفتم که ندارم چه شود پس گفتا
خوش باش که روز از نو و روزی از نو
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب: رباعی
تعداد ابیات: ۲
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.