۳۳۷ بار خوانده شده

غزل ۱۹۴

آنکه هرگز یاد مشتاقان به مکتوبی نکرد
گر چه گستاخیست می‌گوییم پرخوبی نکرد

با وجود کاروان مصر کز هم نگسلد
یوسفی دارم که هرگز یاد یعقوبی نکرد

کشت ما را هجر و یاری بر در سلطان وصل
جامهٔ خون بستهٔ ما بر سر چوبی نکرد

دورم از مطلب همان با آنکه هرگز هیچکس
اینقدرها جهد در تحصیل مطلوبی نکرد

با بلایی چون بلای هجر عمری کرد صبر
آنچه وحشی کرد هرگز هیچ ایوبی نکرد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل ۱۹۳
گوهر بعدی:غزل ۱۹۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.