۹۲ بار خوانده شده

شمارهٔ ۹

کیست آن لعبت مغرور که رعناست زبس
همه کس را سر او هست و درونی سرکس

من برآنم که ره عشق تو گیرم در پیش
گر بدانم که دو صد غالیه دارد در پس

یار اگر نیست وفادار چه فرق از اغیار
باغ اگر نیست طربزا چه تفاوت زقفس

چند گوئی نفسی باش زمعشوق صبور
کی بعشاق بود دور زمعشوق نفس

بر رخ صافی تو رنگ بماند زنگاه
برتن نازک تو خاز خلد از اطلس

تا دلم عاشق رخسار توشد نشناسم
بند از پند و نشاط ازغم و نسرین از خس

همه را گر هوس از تست مرا عشق ازتست
چکنم طفلی و نشنا خته عشق و هوس

بلعجب بین که چو زد شمع توام شعله بجان
رود از دیده جیحون همه دم رود ارس
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.