هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از عشق نافرجام و جدایی از معشوق سخن می‌گوید. او تصمیم گرفته است دل خود را به دیگری بسپارد، زیرا معشوق او را خوار کرده و ارزشی برای عشق او قائل نیست. شاعر از معشوق می‌خواهد که به دنبال عشق دیگری باشد و به صیاد (معشوق) خبر می‌دهد که او رفته است و باید به فکر صید دیگری باشد. در پایان، شاعر از تکرار حرف‌های تکراری درباره عشق خسته شده است.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عاطفی و عاشقانه است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه احساسی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و مفاهیم پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل ۲۲۲

روم به جای دگر ، دل دهم به یار دگر
هوای یار دگر دارم و دیار دگر

به دیگری دهم این دل که خوار کردهٔ تست
چرا که عاشق تو دارد اعتبار دگر

میان ما و تو ناز و نیاز بر طرف است
به خود تو نیز بده بعد از این قرار دگر

خبر دهید به صیاد ما که ما رفتیم
به فکر صید دگر باشد و شکار دگر

خموش وحشی از انکار عشق او کاین حرف
حکایتیست که گفتی هزار بار دگر
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل ۲۲۱
گوهر بعدی:غزل ۲۲۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.