هوش مصنوعی:
این متن داستان هوشنگ، یکی از پادشاهان اساطیری ایران را روایت میکند که با هوش و تلاش خود، ابزارهای جدیدی مانند اره و تیشه ساخت، راههایی برای مدیریت آب ایجاد کرد، کشاورزی را گسترش داد، و از حیوانات برای تهیه پوشاک استفاده کرد. او با رنج و تلاش فراوان، تمدن را پیش برد و نام نیکی از خود به جای گذاشت. در نهایت، زمانه به او فرصتی برای ماندگاری نداد و او از دنیا رفت.
رده سنی:
12+
این متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و تاریخی است که برای درک کامل آن، خواننده نیاز به بلوغ فکری و آشنایی با مفاهیم اساطیری و تاریخی دارد. همچنین، زبان شعرگونه و استفاده از اصطلاحات قدیمی ممکن است برای کودکان کمسنوسال دشوار باشد.
بخش ۳
چو بشناخت آهنگری پیشه کرد
از آهنگری اره و تیشه کرد
چو این کرده شد چارهٔ آب ساخت
ز دریایها رودها را بتاخت
به جوی و به رود آبها راه کرد
به فرخندگی رنج کوتاه کرد
چراگاه مردم بدان برفزود
پراگند پس تخم و کشت و درود
برنجید پس هر کسی نان خویش
بورزید و بشناخت سامان خویش
بدان ایزدی جاه و فر کیان
ز نخچیر گور و گوزن ژیان
جدا کرد گاو و خر و گوسفند
به ورز آورید آنچه بد سودمند
ز پویندگان هر چه مویش نکوست
بکشت و به سرشان برآهیخت پوست
چو روباه و قاقم چو سنجاب نرم
چهارم سمورست کش موی گرم
برین گونه از چرم پویندگان
بپوشید بالای گویندگان
برنجید و گسترد و خورد و سپرد
برفت و به جز نام نیکی نبرد
بسی رنج برد اندران روزگار
به افسون و اندیشهٔ بیشمار
چو پیش آمدش روزگار بهی
ازو مردری ماند تخت مهی
زمانه ندادش زمانی درنگ
شد آن هوش هوشنگ بافر و سنگ
نپیوست خواهد جهان با تو مهر
نه نیز آشکارا نمایدت چهر
از آهنگری اره و تیشه کرد
چو این کرده شد چارهٔ آب ساخت
ز دریایها رودها را بتاخت
به جوی و به رود آبها راه کرد
به فرخندگی رنج کوتاه کرد
چراگاه مردم بدان برفزود
پراگند پس تخم و کشت و درود
برنجید پس هر کسی نان خویش
بورزید و بشناخت سامان خویش
بدان ایزدی جاه و فر کیان
ز نخچیر گور و گوزن ژیان
جدا کرد گاو و خر و گوسفند
به ورز آورید آنچه بد سودمند
ز پویندگان هر چه مویش نکوست
بکشت و به سرشان برآهیخت پوست
چو روباه و قاقم چو سنجاب نرم
چهارم سمورست کش موی گرم
برین گونه از چرم پویندگان
بپوشید بالای گویندگان
برنجید و گسترد و خورد و سپرد
برفت و به جز نام نیکی نبرد
بسی رنج برد اندران روزگار
به افسون و اندیشهٔ بیشمار
چو پیش آمدش روزگار بهی
ازو مردری ماند تخت مهی
زمانه ندادش زمانی درنگ
شد آن هوش هوشنگ بافر و سنگ
نپیوست خواهد جهان با تو مهر
نه نیز آشکارا نمایدت چهر
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۱۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:بخش ۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.