درباره فردوسی

ابوالقاسم فردوسی طوسی (۳۲۹ هجری قمری – ۴۱۶ هجری قمری)، شاعر حماسه‌سرای ایرانی و سرایندهٔ شاهنامه، حماسهٔ ملی ایران، است. فردوسی را بزرگ‌ترین سرایندهٔ پارسی‌گو دانسته‌اند که از شهرت جهانی برخوردار است. فردوسی را حکیم سخن و حکیم طوس گویند.
پژوهشگران سرودن شاهنامه را برپایهٔ شاهنامهٔ ابومنصوری از زمان سی سالگی فردوسی می‌دانند. تنها سروده‌ای که روشن شده از اوست، خود شاهنامه است. شاهنامه پرآوازه‌ترین سرودهٔ فردوسی و یکی از بزرگ‌ترین نوشته‌های ادبیات کهن پارسی است. فردوسی شاهنامه را در ۳۸۴ ه‍.ق، سه سال پیش از برتخت‌نشستن محمود، به‌پایان برد و در ۲۵ اسفند ۴۰۰ ه‍.ق برابر با ۸ مارس ۱۰۱۰ م، در هفتاد و یک سالگی، تحریر دوم را به انجام رساند. سروده‌های دیگری نیز به فردوسی منتسب شده‌اند، که بیشترشان بی‌پایه هستند. نامورترین آن‌ها به صورت مثنوی به نام یوسف و زلیخا است. سرودهٔ دیگری که از فردوسی دانسته شده، هجونامه‌ای در نکوهش سلطان محمود غزنوی است. برابر کتابشناسی فردوسی و شاهنامه، گردآوری ایرج افشار، با به‌شمارآوردن سروده‌های منسوب به فردوسی مانند یوسف و زلیخا تا سال ۱۳۸۵، تعداد ۵۹۴۲ اثر گوناگون در این سال‌ها نوشته شده‌است.
فردوسی دهقان و دهقان‌زاده بود. او آغاز زندگی را در روزگار سامانیان و هم‌زمان با جنبش استقلال‌خواهی و هویت‌طلبی در میان ایرانیان سپری کرد. شاهان سامانی با پشتیبانی از زبان فارسی، عصری درخشان را برای پرورش زبان و اندیشهٔ ایرانی آماده ساختند و فردوسی در هنر سخنوری آشکارا وامدار گذشتگان خویش و همهٔ آنانی است که در سده‌های سوم و چهارم هجری، زبان فارسی را به اوج رساندند و او با بهره‌گیری از آن سرمایه، توانست مطالب خود را چنین درخشان بپردازد. در نگاهی کلی دربارهٔ دانش و آموخته‌های فردوسی می‌توان گفت او زبان عربی می‌دانست، اما در نثر و نظم عرب چیرگی نداشت. در «پیشگفتار بایسنقری» نام فردوسی با «حکیم» همراه است، که از دید برخی اشاره به حکمت خسروانی دارد. فردوسی در شاهنامه، فرهنگ ایران پیش از اسلام را با فرهنگ ایران پس از اسلام پیوند داده‌است. از شاهنامه برمی‌آید که فردوسی از آیین‌های ایران باستان مانند زروانی، مهرپرستی و مزدیسنا اثر پذیرفته، هرچند برخی پژوهشگران سرچشمهٔ این اثرپذیری‌ها را منابع کار فردوسی می‌دانند، که او به آن‌ها بسیار وفادار بوده‌است. همچنین، وی به‌سبب خاستگاه دهقانی، با فرهنگ و آیین‌های باستانی ایران آشنایی داشت و پس از آن نیز بر دامنهٔ این آگاهی‌ها افزود، به‌گونه‌ای‌که این دانسته‌ها، جهان‌بینی شعری او را بنیان ریخت. آنچه که فردوسی به آن می‌پرداخت، جدای از جنبهٔ شعری، دانشورانه نیز بود؛ او افسانه ننوشت. فردوسی خرد را سرچشمه و سرمایهٔ تمام خوبی‌ها می‌داند. او بر این باور است که آدمی با خرد، نیک و بد را از یکدیگر بازمی‌شناسد و از این راه به نیک‌بختی این جهان و رستگاری آن جهان می‌رسد. فردوسی با ریزبینی، منابع خود — که بیشترینِ آن‌ها شاهنامهٔ ابومنصوری بود — را بررسی می‌کرد. او توانست از میان انبوه دانسته‌هایی که در دسترس داشت، مطالبی را گزیده و گردآوری کند که در یاد ایرانیان، ترکان و هندیان زنده بماند.

در ویکی پدیا بیشتر بخوانید

آثار ویدئویی و صوتی مرتبط با این منبع
فردوسی
آغاز کتاب
کیومرث
هوشنگ
طهمورث
جمشید
ضحاک
فریدون
منوچهر
پادشاهی نوذر
پادشاهی زوطهماسپ
پادشاهی گرشاسپ
کیقباد
پادشاهی کی‌کاووس و رفتن او به مازندران
رزم کاووس با شاه هاماوران
سهراب
داستان سیاوش
پادشاهی کیخسرو شصت سال بود
گفتار اندر داستان فرود سیاوش
داستان کاموس کشانی
داستان خاقان چین
داستان اکوان دیو
داستان بیژن و منیژه
داستان دوازده رخ
اندر ستایش سلطان محمود
پادشاهی لهراسپ
پادشاهی گشتاسپ صد و بیست سال بود
داستان هفتخوان اسفندیار
داستان رستم و اسفندیار
داستان رستم و شغاد
پادشاهی بهمن اسفندیار صد و دوازده سال بود
پادشاهی همای چهرزاد سی و دو سال بود
پادشاهی داراب دوازده سال بود
پادشاهی دارای داراب چهارده سال بود
پادشاهی اسکندر
پادشاهی اشکانیان
پادشاهی اردشیر
پادشاهی شاپور پسر اردشیر سی و یک سال بود
پادشاهی اورمزد
پادشاهی بهرام اورمزد
پادشاهی بهرام نوزده سال بود
پادشاهی بهرام بهرامیان
پادشاهی نرسی بهرام
پادشاهی اورمزد نرسی
پادشاهی شاپور ذوالاکتاف
پادشاهی اردشیر نکوکار
پادشاهی شاپور سوم
پادشاهی بهرام شاپور
پادشاهی یزدگرد بزه‌گر
پادشاهی بهرام گور
پادشاهی یزدگرد هجده سال بود
پادشاهی قباد چهل و سه سال بود
پادشاهی کسری نوشین روان چهل و هشت سال بود
پادشاهی هرمزد دوازده سال بود
پادشاهی خسرو پرویز
پادشاهی شیرویه
پادشاهی اردشیر شیروی
پادشاهی فرایین
پادشاهی پوران دخت
پادشاهی آزرم دخت
پادشاهی فرخ زاد
پادشاهی یزدگرد
هجونامه (منتسب)