هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از عشق و دیوانگی خود سخن می‌گوید. او از حضور معشوق در خانه‌اش و غوغایی که به پا شده، یاد می‌کند و از درد دوری از معشوق و دیوانگی‌های شبانه خود می‌گوید. همچنین، از ویرانگی و غمی که در دلش است، سخن به میان می‌آورد.
رده سنی: 16+ این شعر حاوی مفاهیم عمیق عاطفی و احساسی مانند عشق، دیوانگی، و درد دوری است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و مفاهیم پیچیده‌تر ادبی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد.

غزل ۲۲۹

مست آن ترک به کاشانه من بود امروز
وه چه غوغا که نه در خانهٔ من بود امروز

وای بر غیر اگر یک دو سه روزی ماند
با من این نوع که جانانهٔ من بود امروز

بی لبت خون دلی بود که دورم می‌داد
می که در ساغر و پیمانهٔ من بود امروز

بسکه شب قصهٔ دیوانگی از من سرزد
بر زبان همه افسانهٔ من بود امروز

شرح ویرانگی جغد غم از وحشی پرس
زانکه یک لحظه به ویرانهٔ من بود امروز
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل ۲۲۸
گوهر بعدی:غزل ۲۳۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.