هوش مصنوعی: این متن بیانگر احساسات عمیق شاعر نسبت به دوری از معشوق است. شاعر از بی‌معنایی زندگی بدون حضور معشوق سخن می‌گوید و از دست دادن او را به از دست دادن یوسف از کنعان تشبیه می‌کند. او از ناامیدی و بی‌فایده بودن زندگی بدون خدمت به معشوق می‌گوید و از بی‌معنایی جهان بدون حضور او سخن می‌راند.
رده سنی: 16+ این متن حاوی مفاهیم عمیق عرفانی و احساسی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از تشبیهات و مفاهیم پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد.

غزل ۲۵۶

بی رخ جان پرور جانان مرا از جان چه حظ
از چنان جانی که باشد بی رخ جانان چه حظ

دیگر از شهرم چه خوشحالی چو آن مه پاره رفت
چون ز کنعان رفت یوسف دیگر از کنعان چه حظ

ناامید از خدمت او جان چه کار آید مرا
جان که صرف خدمت جانان نگردد زان چه حظ

جانب بستان چه می‌خوانی مرا ای باغبان
با من آن گلپیرهن چون نیست در بستان چه حظ

دل به تنگ آمد مرا وحشی نمی‌خواهم جهان
از جهان بی او مرا در گوشهٔ حرمان چه حظ
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل ۲۵۵
گوهر بعدی:غزل ۲۵۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.