۱۰۰ بار خوانده شده

شمارهٔ ۵۸

رویت گل سرسبد لاله زارها
خطت متاع قافله نوبهارها

در بوستان ز حسرت پابوس سرو تو
خمیازه می کشند لب جویبارها

رفتار تو گرفته سر راه کبک را
تمکین تو شکسته سر کوهسارها

ای چشمه حیات تغافل ز حد گذشت
موج سراب اشک من است آبشارها

هرگز ز دیدنت نشود سیر چشم ما
بی انتهاست سلسله انتظارها

تنگ است جامه گل رعنا به دوش من
آسوده ام ز پیرهن اعتبارها

زین قوم مرده دل چه طمع می کند کسی
بینند پیش پا به چراغ مزارها

وقت است سیدا ز پی بیخودی رویم
ما را گداخت پیرویی اختیارها
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.