هوش مصنوعی: این شعر از حافظ، بیانگر درد و رنج شاعر از ناملایمات زندگی و ناامیدی‌های اوست. او از بی‌تدبیری، بیماری، و غم‌هایش سخن می‌گوید و از خداوند طلب کمک و یاری می‌کند. همچنین، او از تنهایی و بی‌پناهی خود و نبود تکیه‌گاه در زندگی شکایت دارد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و غم‌انگیز این شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین و نامفهوم باشد. همچنین، درک کامل مضامین آن نیاز به تجربه و بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۱۰۳

می کند سرو از حد غماز بازار مرا
راهزن از راه گرداند خریدار مرا

کوچه ها شبها سفید از پرتو مهتاب نیست
آسمان کردست پای انداز دستار مرا

غنچه ام از سینه نتواند نفس بیرون کشید
سبزه بیگانه دارد سبز گلزار مرا

خانه آئینه را تصویر باشد پاسبان
تکیه گاهی نیست غیر از سایه دیوار مرا

خاکساری می کند آهندلان را مهربان
می کشد سوزن به چشم خود ز پا خار مرا

از رگ گل متکای من بود باریک تر
قوتی یارب کرم فرما مددگار مرا

کشتی امید من افتاده در گرداب غم
کیست بیرون آورد زین آسیا بار مرا

بهر درمان جانب حکمت پناهان چون روم
از دوا پرهیز فرمایند بیمار مرا

ناخن تدبیرها ای سیدا از دست رفت
چرخ دارد در گره سر رشته کار مرا
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.