هوش مصنوعی: این شعر از حافظ است که در آن شاعر از دردها و رنج‌های خود می‌گوید و به ناکامی‌هایش اشاره می‌کند. او از بی‌عدالتی و سکوت در برابر حق‌گویی شکایت دارد و به نمادهایی مانند منصور حلاج، مسیح، و دهقان اشاره می‌کند تا مفاهیم عمیق‌تری را بیان کند. در نهایت، شاعر به لطف و کرامت الهی امیدوار است.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و اجتماعی است که درک آن به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات کلاسیک فارسی نیاز دارد. همچنین، برخی از اشارات تاریخی و نمادین ممکن است برای مخاطبان جوانتر پیچیده باشد.

شمارهٔ ۱۵۹

آن شوخ اگر نمایدش از دور پشت دست
در پیش او نهد به زمین حور پشت دست

خوردم هزار نیش و نشد نوش حاصلم
تا کی نهم به خانه زنبور پشت دست

بر سایلان کریم حقارت نمی کند
دهقان نمی زند به صف مور پشت دست

سیلی خورد طبیب ز بر و از نبض من
داغم زند به مرهم کافور پشت دست

حق گوی را کسی نتواند خموش کرد
کاری نکرد بر لب منصور پشت دست

داری مسیح تا ید بیضا در آستین
پنهان مساز از من رنجور پشت دست

ای سیدا ز جود صدایی نشد بلند
چندان زدم به چینی فغفور پشت دست
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۵۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۶۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.