۹۴ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۰۴

ز من رنجیده یی صیاد هوش من که خواهد شد
کلید قفل لبهای خموش من که خواهد شد

لب لعل خود از پرسیدن احوال من بستی
حریف سرمه آواز گوش من که خواهد شد

به صد جان می خریدم باده از میخانه چشمت
به رویم بستی این در می فروش من که خواهد شد

چو گل در سینه پنهان بود از وصل تو راز من
ربودی دامن از کف پرده پوش من که خواهد شد

به جانم شورشی چون سیدا افگندی و رفتی
تو خود برگو زبان بند خروش من که خواهد شد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۰۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۰۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.