هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از غم و اندوه عمیق خود سخن می‌گوید که به حدی است که همه چیز را تحت تأثیر قرار داده است. او احساس می‌کند که همه چیز، از جمله شادی‌ها و آرامش‌های زندگی، در حال ترک او هستند. تصاویری مانند رفتن دود از دماغ، گل کردن آتش، رفتن مرهم از داغ، و رفتن روشنی از شمع و روغن از چراغ، همه نشان‌دهنده از دست دادن و ناامیدی هستند. حتی طبیعت و محیط اطرافش نیز گویا از او دور می‌شوند. شاعر با بیان این احساسات، عمق غم و تنهایی خود را به تصویر می‌کشد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل احساسات عمیق و پیچیده مانند غم، اندوه و تنهایی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین یا نامفهوم باشد. همچنین، درک برخی از استعاره‌ها و تصاویر شعری ممکن است به بلوغ فکری و تجربه بیشتری نیاز داشته باشد.

شمارهٔ ۲۶۶

خیر بادش می کنم دود از دماغم می رود
آتشم گل می کند مرهم ز داغم می رود

می کند اسباب عیش از خانه ام عزم سفر
روشنی از شمع و روغن از چراغم می رود

در برم دل می تپد از چهره رنگم می پرد
بلبل و گل خانه خیز از صحن باغم می رود

شیشه من از وداعش سنگ بر سر می زند
خون به جای باده از چشم ایاغم می رود

سیدا از بس که خود را در غمش گم کرده ام
هر که را می بینم از بهر سراغم می رود
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۶۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۶۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.