۹۲ بار خوانده شده

شمارهٔ ۳۵۹

افلاک را گداخت دل صبر پیشه ام
می گیرد انتقام خود از سنگ شیشه ام

از مرگ همدمان دل سنگ آب می شود
خون می خورد به ماتم فرهاد تیشه ام

بر خاکسار محنت دنیا چه می کند
ایمن بود ز آفت ایام ریشه ام

عمریست سیدا ز هنر دست شسته ام
شد مدتی که گوشه نشینی است پیشه ام
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۵۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۶۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.