هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از دردها و رنج‌های عاطفی خود سخن می‌گوید. او از عشق و هجران یار خود رنج می‌برد و حال خود را پریشان توصیف می‌کند. شاعر از مردم پنهان می‌کند که چقدر درونش زخم‌خورده است، اما این رنج از ظاهر او آشکار است. او از خدا می‌خواهد که جانش را بگیرد، زیرا دیگر تحمل این دردها را ندارد. در نهایت، شاعر اشاره می‌کند که غم‌خانه‌اش ویران شده و این ویرانی به دلیل گریه‌های بی‌پایان اوست.
رده سنی: 16+ این شعر حاوی مفاهیم عمیق عاطفی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، موضوعاتی مانند رنج، هجران و تمایل به مرگ نیاز به بلوغ فکری و عاطفی دارد تا به درستی درک شود.

غزل ۲۹۰

از آن تر شد به خون دیده دامانی که من دارم
که با تردامنان یار است جانانی که من دارم

اگر با من چنین ماند پریشان اختلاط من
ازین بدتر شود حال پریشانی که من دارم

ز مردم گر چه می‌پوشم خراش سینهٔ خود را
ولی پیداست از چاک گریبانی که من دارم

کشم تا کی غم هجران اجل گو قصد جانم کن
نمی‌ارزد به چندین دردسر جانی که من دارم

مپرس از من که ویران از چه شد غمخانه‌ات وحشی
جهان ویران کند این چشم گریانی که من دارم
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل ۲۸۹
گوهر بعدی:غزل ۲۹۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.