هوش مصنوعی:
شاعر در این اشعار از رنجهای روحی و عاطفی خود سخن میگوید، از انتظارهای بیپاسخ، از دست دادن عمر در راه دوستان ناپایدار، و از دردهای پنهان درون. او با تصاویری مانند سوختن در انتظار آفتاب، پشهای شدن در شراب خود، و دیدن گرگ در خواب، احساس تنهایی و اضطراب خود را بیان میکند.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عمیق عرفانی و عاطفی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربهی زندگی دارد. همچنین، برخی تصاویر مانند 'گرگ در خواب' یا 'تیغ خود' ممکن است برای مخاطبان جوانتر سنگین یا نامفهوم باشد.
شمارهٔ ۴۵۴
از ریاضت نفس را کردم کباب خویشتن
پشه گیرم گرد ساقی از شراب خویشتن
آرزوی صبح همچون شمع چشمم را گداخت
سوختم در انتظار آفتاب خویشتن
بی قرار بسمل تیغ خودم جان می دهم
گشته سیماب را از اضطراب خویشتن
صرف کردم عمر خود با دوستان منقلب
ریختم در شیشه ساعت گلاب خویشتن
پیش مرگ خویش چون پروانه کردم بزم را
چشم تا چون شمع پوشیدم ز خواب خویشتن
حلقه بر درهای کوی اغنیا دست رد است
سایل از زنجیر می یابد جواب خویشتن
چشم نگشایم نگیرم یوسفی تا در کنار
بس که هر شب گرگ می بینم به خواب خویشتن
سیدا از بس که دارم داغ بر بالای داغ
از نمک می ریزم آتش در کباب خویشتن
پشه گیرم گرد ساقی از شراب خویشتن
آرزوی صبح همچون شمع چشمم را گداخت
سوختم در انتظار آفتاب خویشتن
بی قرار بسمل تیغ خودم جان می دهم
گشته سیماب را از اضطراب خویشتن
صرف کردم عمر خود با دوستان منقلب
ریختم در شیشه ساعت گلاب خویشتن
پیش مرگ خویش چون پروانه کردم بزم را
چشم تا چون شمع پوشیدم ز خواب خویشتن
حلقه بر درهای کوی اغنیا دست رد است
سایل از زنجیر می یابد جواب خویشتن
چشم نگشایم نگیرم یوسفی تا در کنار
بس که هر شب گرگ می بینم به خواب خویشتن
سیدا از بس که دارم داغ بر بالای داغ
از نمک می ریزم آتش در کباب خویشتن
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۵۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۵۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.