هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از عشق و احساسات شدید خود سخن میگوید. او بیان میکند که دل و طاقت تحمل صد آه آتشین را دارد و اگر معشوق به سوی دیگری برود، حسادت او را به زمین میاندازد. شاعر از خدا میخواهد که شکایت از معشوق را بر او آسان نکند، زیرا شکایت بیشتر باعث آزار او میشود. او از معشوق میخواهد که به سوی او بازگردد و عذر گذشته را بخواهد، زیرا احساس میکند که معشوق از او دور شده است. شاعر همچنین از معشوق میخواهد که او را از کمند خود رها نکند، زیرا او شکارچی بسیاری در کمین دارد. در نهایت، شاعر از معشوق میخواهد که به سوی او بازگردد، زیرا او گمان میکند که عشق او آفرینندهی چیزهای زیباست و بدون معشوق، نه صبر و نه طاقت و نه دل و دین دارد.
رده سنی:
16+
این متن حاوی مفاهیم عمیق عاطفی و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از زبان و اصطلاحات شعری کلاسیک ممکن است برای سنین پایینتر چالشبرانگیز باشد.
غزل ۲۹۹
دلی و طاقت صد آه آتشین دارم
همین منم که دل و طاقت چنین دارم
نعوذبالله اگر بگذری به جانب غیر
تو میخرامی و من رشک بر زمین دارم
به راندن از تو شکایت کنم خدا مکناد
شکایت ار کنم آزار بیش ازین دارم
محیط جانب من بین و عذر رفته بخواه
که سخت رخش گریزی به زیر زین دارم
مکن تغافل و مگذارم از کمند برون
که صید بیشهٔ بسیار در کمین دارم
بیا بیا که تو از عافیت گریزانی
که من گمان یکی عشق آفرین دارم
کدام صبر و چه طاقت چه دین و دل وحشی
ازو نه صبر و نه طاقت نه دل نه دین دارم
همین منم که دل و طاقت چنین دارم
نعوذبالله اگر بگذری به جانب غیر
تو میخرامی و من رشک بر زمین دارم
به راندن از تو شکایت کنم خدا مکناد
شکایت ار کنم آزار بیش ازین دارم
محیط جانب من بین و عذر رفته بخواه
که سخت رخش گریزی به زیر زین دارم
مکن تغافل و مگذارم از کمند برون
که صید بیشهٔ بسیار در کمین دارم
بیا بیا که تو از عافیت گریزانی
که من گمان یکی عشق آفرین دارم
کدام صبر و چه طاقت چه دین و دل وحشی
ازو نه صبر و نه طاقت نه دل نه دین دارم
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل ۲۹۸
گوهر بعدی:غزل ۳۰۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.