۸۹ بار خوانده شده

شمارهٔ ۴۷۵

ای دل چو بلبل از پی آن بی وفا مرو
از دست ما پریده چو رنگ حنا مرو

محراب ز انتظار تو آغوش کرده وا
بر خانه دل ز برای خدا مرو

در بزم گلرخان سبکی سنگ تفرقه است
ای بوی گل بهر نفسی چون صبا مرو

هر جا روی چو سایه به دست آر همرهی
چون آفتاب سرزده بی رهنما مرو

با قمریان حیات خود ای سرو بگذران
زینهار از نوای هزاران ز جا مرو

تا کی به ما سخن ز سر زلف می کنی
پیوسته ز سایه بال هما مرو

بیگانه وار حرف به گوش کسان منه
بیرون ز خود بهر سخنی آشنا مرو

ای سیدا تو پاس دل خود نگاه دار
تا سر بود به جای در آن کو بپا مرو
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۷۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۷۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.