هوش مصنوعی:
شاعر در این اشعار از فراق و انتظار کشیدن برای معشوق سخن میگوید. او با استفاده از تصاویر زیبا مانند بهار، یوسف و یعقوب، و گل و بلبل، احساس غم و تنهایی خود را بیان میکند. شاعر از وعدههای معشوق و عدم وفای او شکایت دارد و از این که معشوق با وجود نزدیکیهای ظاهری، در واقع از او دور است، اظهار ناراحتی میکند.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کمسنوسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند فراق و اندوه نیاز به بلوغ عاطفی دارد.
شمارهٔ ۵۵۶
دمید خط و در آغوش من نمی آیی
بهار گشت و به سیر چمن نمی آیی
تو بوی یوسف مصری و من چو یعقوبم
چرا برون شده از پیرهن نمی آیی
ز وعده های تو شد گوهر دل من آب
گداختم ز غم ای سیمتن نمی آیی
شراب می خوری و می روی ز خود هر دم
کباب می کنی و در سخن نمی آیی
برو به باغ نظر کن به روی بلبل و گل
چرا شکفته چنین پیش من نمی آیی
درون دیده من چون نگه بود جایت
تو نور چشم منی در وطن نمی آیی
در انتظار وصال تو سیدا شده پیر
خزان رسید و تو ای گل بدن نمی آیی
بهار گشت و به سیر چمن نمی آیی
تو بوی یوسف مصری و من چو یعقوبم
چرا برون شده از پیرهن نمی آیی
ز وعده های تو شد گوهر دل من آب
گداختم ز غم ای سیمتن نمی آیی
شراب می خوری و می روی ز خود هر دم
کباب می کنی و در سخن نمی آیی
برو به باغ نظر کن به روی بلبل و گل
چرا شکفته چنین پیش من نمی آیی
درون دیده من چون نگه بود جایت
تو نور چشم منی در وطن نمی آیی
در انتظار وصال تو سیدا شده پیر
خزان رسید و تو ای گل بدن نمی آیی
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۵۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۵۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.