۱۱۸ بار خوانده شده

شمارهٔ ۵۳ - شسته گر

شسته گر امرد که باشد زیر دستش بحر و بر
حکم او جاریست چون آب روان در خشک و تر

بهر شستشو شو اگر پا بر لب دریا نهد
کاسه خود را صدف پر سازد از آب گهر

رخت خون آلود خود را بهر شستن تا برم
کرده ام بر دست خود چون گل مهیا مشت زر

خدمتش را بر سر خود می کنم همچون کدنگ
تا دگر او را نباشد حاجت پردازگر

سیدا چون تخته پیش روی او ایستاده ام
از دکان خویشتن هر چند می سازد به در
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۲ - سلاخ
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۴ - شسته گر
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.