هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق و رنج خود سخن می‌گوید و از معشوق می‌خواهد که او را با غم تنها بگذارد و به دیگران توجه کند. او خود را پروانه‌ای سرگشته و معشوق را شمع مجلس می‌داند و از او می‌خواهد که دیگران را خوشحال کند، اما او را فراموش نکند. شاعر همچنین از دشمنان و طعنه‌های آنان می‌گوید و از معشوق می‌خواهد که او را نجات دهد.
رده سنی: 16+ این متن حاوی مفاهیم عمیق عاشقانه و احساسی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیهات پیچیده در شعر کلاسیک فارسی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی ادبی دارد.

غزل ۳۳۰

مرا با خار غم بگذار و گشت باغ و گلشن کن
پی آرایش بزم حریفان گل به دامن کن

تو شمع مجلس افروزی ، من سرگشته پروانه
مرا آتش به جان زن دیگران را خانه روشن کن

مکن نادیده وز من تند چون بیگانگان مگذر
مرا شاید که جایی دیده باشی چشم بر من کن

چو کار من نخواهد شد به کام دوستان از تو
هلاکم ساز باری فارغم از طعن دشمن کن

ببین وحشی که چون سویت به زهر چشم می‌بیند
ترا زان پیش کز مجلس براند عزم رفتن کن
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل ۳۲۹
گوهر بعدی:غزل ۳۳۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.