هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق و وفاداری خود به معشوق سخن می‌گوید که با وجود گذشت زمان و رنج‌های فراوان، همچنان پایدار است. او از بی‌وفایی معشوق و رنج‌هایی که در این راه متحمل شده، شکایت می‌کند و حال خود را پریشان و آشفته توصیف می‌کند.
رده سنی: 16+ این متن حاوی مفاهیم عمیق عاطفی و احساسی مانند عشق، وفاداری، رنج و اندوه است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، استفاده از زبان شعری و استعاره‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل ۳۳۲

شد صرف عمرم در وفا بیداد جانان همچنان
جان باختم در دوستی او دشمن جان همچنان

هر کس که آمد غیر ما در بزم وصلش یافت جا
ما بر سر راه فنا با خاک یکسان همچنان

عمریست کز پیش نظر بگذشت آن بیدادگر
ما بر سر آن رهگذر افتاده حیران همچنان

حالم مپرس ای همنشین بی طرهٔ آن نازنین
آشفته بودم پیش ازین هستم پریشان همچنان

وحشی بسی شب تا سحر بودم پریشان، دیده تر
باقی‌ست آن سوز جگر وان چشم گریان همچنان
وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل ۳۳۱
گوهر بعدی:غزل ۳۳۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.