هوش مصنوعی: ضحاک، پادشاه ستمگر، به دنبال فرزند فریدون می‌گردد. مادر فریدون، فرانک، از ترس جان فرزندش، او را به کوه البرز می‌برد و به مردی دینی می‌سپارد تا از او محافظت کند. ضحاک از این موضوع مطلع می‌شود و به خانه فریدون حمله می‌کند، اما او را پیدا نمی‌کند و خانه‌اش را ویران می‌کند.
رده سنی: 12+ این متن از داستان‌های حماسی و اسطوره‌ای ایران است که ممکن است برای کودکان زیر 12 سال پیچیده باشد. همچنین، مفاهیم و موضوعات آن مانند ستمگری، نجات و محافظت از فرزند، نیاز به درک و تحلیل بیشتری دارد که برای سنین بالاتر مناسب‌تر است.

بخش ۵

نشد سیر ضحاک از آن جست جوی
شد از گاو گیتی پر از گفت‌گوی

دوان مادر آمد سوی مرغزار
چنین گفت با مرد زنهاردار

که اندیشه‌ای در دلم ایزدی
فراز آمدست از ره بخردی

همی کرد باید کزین چاره نیست
که فرزند و شیرین روانم یکیست

ببرم پی از خاک جادوستان
شوم تا سر مرز هندوستان

شوم ناپدید از میان گروه
برم خوب رخ را به البرز کوه

بیاورد فرزند را چون نوند
چو مرغان بران تیغ کوه بلند

یکی مرد دینی بران کوه بود
که از کار گیتی بی‌اندوه بود

فرانک بدو گفت کای پاک دین
منم سوگواری ز ایران زمین

بدان کاین گرانمایه فرزند من
همی بود خواهد سرانجمن

ترا بود باید نگهبان او
پدروار لرزنده بر جان او

پذیرفت فرزند او نیک مرد
نیاورد هرگز بدو باد سرد

خبر شد به ضحاک بدروزگار
از آن گاو برمایه و مرغزار

بیامد ازان کینه چون پیل مست
مران گاو برمایه را کرد پست

همه هر چه دید اندرو چارپای
بیفگند و زیشان بپرداخت جای

سبک سوی خان فریدون شتافت
فراوان پژوهید و کس را نیافت

به ایوان او آتش اندر فگند
ز پای اندر آورد کاخ بلند
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۱۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۴
گوهر بعدی:بخش ۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.