هوش مصنوعی: در این متن، شاعر از آمدن بهار و زیبایی‌های طبیعت مانند گل‌ها و پرندگان سخن می‌گوید، اما احساس تنهایی و سکوت درونی خود را نیز بیان می‌کند. او از گل‌های سوری، ارغوان، و غنچه‌ها یاد می‌کند و به نقش نسیم صبحگاهی در شکوفایی طبیعت اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق احساسی و توصیفات شاعرانه از طبیعت است که ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد. نوجوانان و بزرگسالان بهتر می‌توانند با احساسات و تصاویر شاعرانه آن ارتباط برقرار کنند.

غزل ۳۳۸

نوبهار آمد ولی بی‌دوستان در بوستان
آتشین میلیست در چشمم نهال ارغوان

تا گل سوری بخندد ساقی بزم بهار
ریخت در جام زمرد فام خیری زعفران

غنچه کی خندد به روی بلبل شب زنده‌دار
گر نیندازد نسیم صبح خود را در میان

بر سر هر شاخ گل مرغی خوش الحان و مرا
مهر خاموشیست چون برگ شقایق بر زبان

غنچه با مرغ سحر خوان سرگران گردیده بود
از کناری باد صبح انداخت خود را در میان
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل ۳۳۷
گوهر بعدی:غزل ۳۳۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.