هوش مصنوعی:
شاعر از عشق نافرجام و درد دل خود سخن میگوید. او از بیتوجهی معشوق به احساساتش و تلخیهای عشق شکایت میکند و آرزو میکند که معشوق به او توجه کند. شاعر همچنین از ناکامیهای خود در عشق و دوری از معشوق میگوید.
رده سنی:
16+
متن شامل مفاهیم عاطفی و احساسی عمیق مانند عشق نافرجام و درد دل است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، زبان و سبک شعر کلاسیک ممکن است برای سنین پایینتر چالشبرانگیز باشد.
غزل ۳۴۱
زینسان که تند میگذرد خوشخرام من
کی ملتفت شود به جواب سلام من
گفتم بگو از آن لب شیرین حکایتی
صد تلخ گفت دلبر شیرین کلام من
آن شمع گر ز سوز دل من خبر نداشت
بهر چه برفروخت چو بشنید نام من
کامی نیافتم ز لب او به بوسه ای
هر گز نبود آن لب شیرین به کام من
وحشی غزال من که به من آرمیده بود
وحشی چنان نشد که شود باز رام من
کی ملتفت شود به جواب سلام من
گفتم بگو از آن لب شیرین حکایتی
صد تلخ گفت دلبر شیرین کلام من
آن شمع گر ز سوز دل من خبر نداشت
بهر چه برفروخت چو بشنید نام من
کامی نیافتم ز لب او به بوسه ای
هر گز نبود آن لب شیرین به کام من
وحشی غزال من که به من آرمیده بود
وحشی چنان نشد که شود باز رام من
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل ۳۴۰
گوهر بعدی:غزل ۳۴۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.