هوش مصنوعی: این متن به توصیف حالات عاطفی و روحی فردی می‌پردازد که از عشق و جدایی رنج می‌برد. شاعر از بی‌قراری، اضطراب و ناراحتی خود سخن می‌گوید و از معشوق خود که بی‌حساب و تندخو است، شکایت می‌کند. همچنین، از گذر زمان و ناپایداری زندگی نیز یاد می‌کند.
رده سنی: 16+ این متن حاوی مفاهیم عمیق عاطفی و فلسفی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیهات پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد.

غزل ۳۵۵

شد بی‌حساب کشور جانها خراب از او
ترک است و تندخو چه عجب بی حساب از او

پروانه یک زمان دگر زنده بیش نیست
ای شمع سرکشی مکن و رخ متاب از او

سر در نقاب خواب کش ای بلهوس که تو
بی‌یار زنده‌ای و نداری حجاب از او

تا پرده برگرفت ز ماه تمام خویش
رو زردی تمام کشید آفتاب از او

وحشی که نیم کشته به خون می‌تپد ز تو
با جان مگر برون رود این اضطراب از او
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل ۳۵۴
گوهر بعدی:غزل ۳۵۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.