هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از عشق و دل‌بستگی‌های کهن و نو سخن می‌گوید. او از دل‌سردی و نیاز به گرمای عشق، از می‌نوشی و خمار، و از تلخی‌ها و شیرینی‌های زندگی می‌گوید. شاعر به دنبال عشق تازه و بزمی نو است و از تلخی‌های گذشته خسته شده است.
رده سنی: 16+ این شعر حاوی مفاهیم عمیق عاطفی و فلسفی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌های زندگی دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند عشق، تلخی‌ها و شیرینی‌های زندگی ممکن است برای سنین پایین‌تر قابل درک نباشد.

غزل ۳۵۴

دل از عشق کهن بگرفت از نو دلستانی کو
قفس بر هم شکست این مرغ، خرم بوستانی کو

نگاه گرم آتش در حریف انداز می‌خواهم
بر این دل کز محبت سرد شد آتش فشانی کو

می‌دوشینه از سر رفت و یک عالم خمار آمد
حریف تازه و بزم نو و رطل گرانی کو

کمند پاره در گردن گریزانست نخجیری
بخواهد جست ازین آماجگه چابک عنانی کو

مذاق تلخ دارم وحشی از زهری که می‌دانی
حدیث تلخ تا کی بشنوم شیرین زبانی کو
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل ۳۵۳
گوهر بعدی:غزل ۳۵۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.