هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از یک رابطه عاطفی پرتنش و دردناک سخن می‌گوید که در آن طرف مقابل با خشونت و بی‌رحمی رفتار می‌کند. شاعر از عشق و امید ناامید شده و به او توصیه می‌شود که از این رابطه دوری کند و برود. این شعر پر از احساسات تلخ، ناامیدی و توصیه به ترک یک موقعیت آسیب‌زا است.
رده سنی: 16+ این شعر حاوی مفاهیم عمیق عاطفی و روانی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، موضوعاتی مانند خشونت عاطفی و ناامیدی نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی برای درک کامل دارند.

غزل ۳۶۱

تند سویم به غضب دید که برخیز و برو
خسکم در ته پا ریخت که بگریز و برو

چیست گفتم گنهم دست به خنجر زد و گفت
پیش از آن دم که شوی کشته بپرهیز و برو

پیش رفتم که بکش دست من و دامن تو
گرم شد کاتش من باز مکن تیز و برو

می‌نشستم که مگر خار غم از پا بکشم
داد دشنام که تقریب مینگیز و برو

وحشی این دیده که گردید همه اشک امید
آب حسرت کن و از دیده فرو ریز و برو
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل ۳۶۰
گوهر بعدی:غزل ۳۶۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.