هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی به ستایش معشوق و بهشت می‌پردازد. شاعر با استفاده از استعاره‌های زیبا، معشوق را بهشتی روی زمین توصیف می‌کند و عشق به او را بالاتر از بهشت واقعی می‌داند. همچنین، اشعار به موضوعاتی مانند ولایت امام علی(ع) و اهمیت محبت به اهل بیت اشاره دارد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عرفانی و مذهبی عمیق است که درک آن برای سنین پایین‌تر دشوار خواهد بود. همچنین، برخی از اشارات عرفانی و استعاره‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان نامفهوم باشد.

شمارهٔ ۱۲ - در مدح فاتح خیبر خواجه قنبر حضرت علی علیه‌السلام

با وجود اینکه دارد طوبی و کوثر بهشت
از تو با این قامت و لب کی بود خوشتر بهشت

نیست هرگز دلگشاتر از بهشت عارضت
هرچه باشد دلکش و جانبخش و جانپرور بهشت

داری از قد طوبی از رخ حور و از رخ سلسبیل
ای بهشتت خاکپا هستی ز پا تا سر بهشت

میکند کسب ای بهشتی روز خاک پای تو
آنچه می‌گویند دارد زینت و زیور بهشت

گوش کی بر وعده فردای زاهد میدهم
من که امروز از جمالت دارم اندر بر بهشت

با خیالت در بهشتم نبودم در دل غمی
آری آری غم ندارد هرکه باشد در بهشت

آن بهشت آید بکارش کز تو افتاده است دور
من تو را دارم چه کار آید مرا دیگر بهشت

گفت زاهد ترک دلبر گو بهشت آور بدست
گفتمش هرگز نخواهم بی‌رخ دلبر بهشت

دیدم اول قامتت زان پس رخت صد شکر من
طی نمودم چون قیامت را رسیدم بر بهشت

ذکر رخسارت بهر محضر رودای حوروش
بس سخن دارد طراوت گردد آنمحضر بهشت

بر قصور خویشتن البته گردد معترف
گر تو را گردد قرین با چهره انور بهشت

با سر کوی تواش روزی اگر نسبت دهند
بهر خود کی این شرافت را کند باور بهشت

گر نه گریانست از هجر بهشت عارضت
دارد از تسنیم کوثر از چه چشم تر بهشت

گر بتابد ز آتشین روی تو بر وی پرتوی
آنچنان سوزد که گردد تل خاکستر بهشت

ایکه چون خویت ندارد آتش سوزان جحیم
وی که چون رویت ندارد لاله احمر بهشت

هست دوزخ در دل اژدر تو عارض زیر زلف
کردهٔی پنهان و داری در دل اژدر بهشت

پیشت ار نام بهشت آرم مرنج از من از آنک
هست جای دوستان ساقی کوثر بهشت

قاسم خلد و سقر حیدر که در روز ازل
خلق شد بهر محبان وی از داور بهشت

دوستان خاص او پیش از اجل در جنتند
دیگران را گر شود منزل پس از محشر بهشت

بی‌ولایش نی همین محروم از آن باشند امم
بلکه ممکن نیست بهر هیچ پیغمبر بهشت

گر بمهرش متفق بودند بودی بی‌سخن
جای خلق اولین و آخرین یکسر بهشت

این برآمد ز آنچه احمد گفت در خم غدیر
که نباشد جز برای پیرو حیدر بهشت

گر بعمر خود هزاران حج اکبر کرده‌ای
بی‌ولای او مخواه از خالق اکبر بهشت

خلق عالم جمله مشتاق بهشتند و ز جان
هست مشتاق محب حیدر صفدر بهشت

مادر نفس تو هرگه شد به بمهرش مطمئن
پس ترا باشد بزیر مقدم مادر بهشت

کس بگندم کی فرو شد باغ رضوان بوالبشر
داد از کف در هوای کوی آن سرور بهشت

جان فدای کوی آن سرور که هست از روضه‌اش
منفعل با آن صفای بی‌حد و بی‌مر بهشت

از عبادت فی‌المثل گر بوذر و سلمان شوی
باز بخشندت بمهر خواجه قنبر بهشت

تا مدیح او بدفتر زد رقم کلک صغیر
شد ز فرط روح‌بخشی صفحه دفتر بهشت
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: قصیده
تعداد ابیات: ۲۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱ - در منقبت امام المتقین امیرالمؤمنین اسدالله الغالب علی علیه‌السلام
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳ - در مدح سفینه النجات حلال مشکلات امیرالمؤمنین علیه‌السلام
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.