هوش مصنوعی:
این شعر عرفانی و اخلاقی، با بهرهگیری از مضامین دینی و عرفانی، به موضوعاتی مانند توکل به خدا، اهمیت تقوا، فضائل امام علی (ع)، عشق الهی، پشیمانی از گناه و امید به رحمت خداوند میپردازد. شاعر با استفاده از تصاویر زیبا و استعارههای عمیق، مخاطب را به تفکر در معنای زندگی و ایمان دعوت میکند.
رده سنی:
15+
مفاهیم عمیق عرفانی و دینی موجود در شعر برای درک و تجربه نیاز به سطحی از بلوغ فکری و شناختی دارد که معمولاً در نوجوانان و بزرگسالان یافت میشود. همچنین، برخی از اشارات تاریخی و دینی ممکن است برای کودکان کمسنوسال نامفهوم باشد.
شمارهٔ ۲۱ - در مدح ساقی کوثر حیدرصفدر حضرت امیرالمؤمنین علی علیهالسلام
همچو جام جمت ار آینه رخشان گردد
صد سکندر بدرت حاجب و دربان گردد
تونه این آب و گلی بلکه همه جان و دلی
آندو چون محو شود ایندو نمایان گردد
گنج در خانه نهان داری وز آن بیخبری
شود آن گنج عیان خانه چو ویران گردد
مکن آسایش خاطر طلب از کثرت مال
مال چون جمع شود فکر پریشان گردد
جان من دم زدن از چون و چرا ابلیسی است
باید آدم بخدا تابع فرمان گردد
حد نگهدار که سر حد درستی اینجاست
متجاوز بخطا پیروز شیطان گردد
ای نگردیده پشیمان تو همان ابلیسی
آدم ار جرم و خطا کرد پشیمان گردد
گرچه مشکل ز پی مشکلت آید در پیش
کن تو کل بخدا تا همه آسان گردد
کار خود چون بخدا بازگذاری چو خلیل
بهر تو آتش نمرود گلستان گردد
صرفه از مکنت و ثروت نبری جز که ز تو
دل انده زدهٔی شاد بدوران گردد
راضی از خوددل مردان خدا کن که تو را
این عمل خود سبب روضه رضوان گردد
بیسبب خشم مرا ز آنکه بفدای جزا
خشم بیجای تو از بهر تو نیران گردد
خویشتن را بتولای علی (ع) ثابت کن
ثابت از بهر تو تا معنی ایمان گردد
پادشاهی که بهمراهی لطف و کرمش
صعوه سمیرغ شود مور سلیمان گردد
آبرو یابد اگر قطره ز خاک در او
جو شود دجله شود قلزم و عمان گردد
ریگ هامون اگر از مقدم او گیرد فیض
در شود لعل شود لولو و مرجان گردد
خار را گردد اگر لطف عمیمش شامل
گل شود لاله شود سنبل و ریحان گردد
ذره گر وام کند نور ز در نجفش
مه شود مهر شود زهره و کیوان گردد
عشق کل نقطه توحید که اندر صفتش
عقل کل و اله و سرگشته و حیران گردد
جز علی کیست که در کندن بابت خیبر
ظاهر از بازوی او قدرت یزدان گردد
جز علی کیست که افزون ز ثواب ثقلین
فضل یک ضربت او در صف میدان گردد
آنکه بر اوست خداوند ثناخوان چو منی
کی تواند که بدان ذات ثنا خوان گردد
هنرم عیب ولی عیب هنر باشد اگر
مورد ترضیه خاطر سلطان گردد
تا بگلزار شود غنچه نورس خندان
تا بکهسار همی ابر در افشان گردد
دوستدار علی و دشمنش از شادی و غم
این یکی خندان و آن یک همه گریان گردد
در گهش باب مراد و نه گمانم مأیوس
سائلی همچو من از آن شه مردان گردد
هست امید صغیر اینکه در این آخر عمر
متوطن بجوارش ز صفاهان گردد
صد سکندر بدرت حاجب و دربان گردد
تونه این آب و گلی بلکه همه جان و دلی
آندو چون محو شود ایندو نمایان گردد
گنج در خانه نهان داری وز آن بیخبری
شود آن گنج عیان خانه چو ویران گردد
مکن آسایش خاطر طلب از کثرت مال
مال چون جمع شود فکر پریشان گردد
جان من دم زدن از چون و چرا ابلیسی است
باید آدم بخدا تابع فرمان گردد
حد نگهدار که سر حد درستی اینجاست
متجاوز بخطا پیروز شیطان گردد
ای نگردیده پشیمان تو همان ابلیسی
آدم ار جرم و خطا کرد پشیمان گردد
گرچه مشکل ز پی مشکلت آید در پیش
کن تو کل بخدا تا همه آسان گردد
کار خود چون بخدا بازگذاری چو خلیل
بهر تو آتش نمرود گلستان گردد
صرفه از مکنت و ثروت نبری جز که ز تو
دل انده زدهٔی شاد بدوران گردد
راضی از خوددل مردان خدا کن که تو را
این عمل خود سبب روضه رضوان گردد
بیسبب خشم مرا ز آنکه بفدای جزا
خشم بیجای تو از بهر تو نیران گردد
خویشتن را بتولای علی (ع) ثابت کن
ثابت از بهر تو تا معنی ایمان گردد
پادشاهی که بهمراهی لطف و کرمش
صعوه سمیرغ شود مور سلیمان گردد
آبرو یابد اگر قطره ز خاک در او
جو شود دجله شود قلزم و عمان گردد
ریگ هامون اگر از مقدم او گیرد فیض
در شود لعل شود لولو و مرجان گردد
خار را گردد اگر لطف عمیمش شامل
گل شود لاله شود سنبل و ریحان گردد
ذره گر وام کند نور ز در نجفش
مه شود مهر شود زهره و کیوان گردد
عشق کل نقطه توحید که اندر صفتش
عقل کل و اله و سرگشته و حیران گردد
جز علی کیست که در کندن بابت خیبر
ظاهر از بازوی او قدرت یزدان گردد
جز علی کیست که افزون ز ثواب ثقلین
فضل یک ضربت او در صف میدان گردد
آنکه بر اوست خداوند ثناخوان چو منی
کی تواند که بدان ذات ثنا خوان گردد
هنرم عیب ولی عیب هنر باشد اگر
مورد ترضیه خاطر سلطان گردد
تا بگلزار شود غنچه نورس خندان
تا بکهسار همی ابر در افشان گردد
دوستدار علی و دشمنش از شادی و غم
این یکی خندان و آن یک همه گریان گردد
در گهش باب مراد و نه گمانم مأیوس
سائلی همچو من از آن شه مردان گردد
هست امید صغیر اینکه در این آخر عمر
متوطن بجوارش ز صفاهان گردد
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: قصیده
تعداد ابیات: ۲۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۰ - در مدح مولی الکونین اباالحسنین علی علیهالسلام
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۲ - در مدح امام بر حق ولی مطلق حضرت علیابن ابیطالب علیهالسلام
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.