هوش مصنوعی:
این متن شعری است که بیانگر احساسات عمیق و درد عشق ناکام است. شاعر از شکست در عشق، ناامیدی، و زخمهای روحی سخن میگوید و از امیدهای بربادرفته و بندهای عشق شکسته مینالد. او از تلاشهای بیثمر و ناکامیهایش در رسیدن به معشوق میگوید و احساس میکند که هیچ راهی برای رهایی از این درد وجود ندارد.
رده سنی:
16+
این متن حاوی مفاهیم عمیق عاطفی و احساساتی است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، موضوعات مطرحشده مانند ناامیدی و درد عشق نیاز به بلوغ فکری و تجربهی زندگی بیشتری دارد تا به درستی درک شود.
غزل ۳۷۱
قلب سپه ماست به یک حمله شکسته
با غمزه بگو تا نزند تیغ دو دسته
پیکان ز جگر جسته و زخمی شده جان هم
وین طرفه که تیرت ز کمانخانه نجسته
امید من از طایر وصل تو بریدهست
نتوان پر او بست به این تار گسسته
از دور من و دست و دعایی اگرم تو
بر خوان ثنائی در دریوزه نبسته
نگذاشت کسادی که غباری بنشانیم
زین جنس محبت که بر او گرد نشسته
هرگز نرهد آنکه تواش بند نهادی
میرد به قفس مرغ پر و بال شکسته
وحشی نتوان خرمن امید نهادن
زین تخم تمنا که تو کشتی و نرسته
با غمزه بگو تا نزند تیغ دو دسته
پیکان ز جگر جسته و زخمی شده جان هم
وین طرفه که تیرت ز کمانخانه نجسته
امید من از طایر وصل تو بریدهست
نتوان پر او بست به این تار گسسته
از دور من و دست و دعایی اگرم تو
بر خوان ثنائی در دریوزه نبسته
نگذاشت کسادی که غباری بنشانیم
زین جنس محبت که بر او گرد نشسته
هرگز نرهد آنکه تواش بند نهادی
میرد به قفس مرغ پر و بال شکسته
وحشی نتوان خرمن امید نهادن
زین تخم تمنا که تو کشتی و نرسته
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل ۳۷۰
گوهر بعدی:غزل ۳۷۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.