۴۱۲ بار خوانده شده

غزل ۳۷۰

در این فکرم که خواهی ماند با من مهربان یا نه
به من کم می‌کنی لطفی که داری این زمان یا نه

گمان دارند خلقی کز تو خواریها کشم آخر
عزیز من یقین خواهد شد آخر این گمان یا نه

سخن باشد بسی کز غیر باید داشت پوشیده
نمی‌دانم که شد حرف منت خاطرنشان یا نه

بود هر آستانی را سگی ای من سگ کویت
تو می‌خواهی که من باشم سگ این آستان یا نه

نهانی چند حرفی با تو از احوال خود دارم
در این اندیشه‌ام کز غیر می‌ماند نهان یا نه

اگر زینسان تماشای جمال او کنی وحشی
تماشا کن که خواهی گشت رسوای جهان یا نه
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل ۳۶۹
گوهر بعدی:غزل ۳۷۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.