هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه از حافظ، بیانگر درد عشق و جدایی است. شاعر از سیاهی زلف معشوق و تأثیر آن بر زندگی خود میگوید، از بیگانگی با خویشان به دلیل عشق سخن میراند و از معشوق به عنوان خسرو خوبان یاد میکند. او همچنین به تضاد بین لذت وصال و رنج طعن ناآگاهان اشاره میکند و در پایان، مخاطب را به ترک عقل و روی آوردن به عشق دعوت مینماید.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که درک آنها به بلوغ فکری و تجربهی زندگی نیاز دارد. همچنین، برخی از ابیات مانند 'بی شک ببازد دین و دل زنار بندد بر میان' ممکن است برای مخاطبان جوانتر نامفهوم یا نیازمند توضیح باشند.
شمارهٔ ۷
هر گه بیفشانی برخ زلف سیاه خویش را
مانند شب سازی سیه روز من دلریش را
خویشان دهندم پند و من بیگانه ام ز ایشان بلی
عشق تو هر جا پا نهد بیگانه سازد خویش را
شاهان عالم را بود گاهی نظر سوی گدا
ای خسرو خوبان ببین یکره من درویش را
بی شک ببازد دین و دل زنار بندد بر میان
زاهد ببیند گرچو من آنزلف کافر کیش را
نوش است وصل آنصنم نیش است طعن بیخبر
خواهی اگر آن نوش را آماده شو این نیش را
جز یار کو جز یار کو عاشق شو و او را ببین
ای فلسفی یکسو بنه این عقل دوراندیش را
آن اصل هر بیش و کمت خواهی درآید در نظر
بیرون کن از دل ای صغیر آمال کم یا بیش را
مانند شب سازی سیه روز من دلریش را
خویشان دهندم پند و من بیگانه ام ز ایشان بلی
عشق تو هر جا پا نهد بیگانه سازد خویش را
شاهان عالم را بود گاهی نظر سوی گدا
ای خسرو خوبان ببین یکره من درویش را
بی شک ببازد دین و دل زنار بندد بر میان
زاهد ببیند گرچو من آنزلف کافر کیش را
نوش است وصل آنصنم نیش است طعن بیخبر
خواهی اگر آن نوش را آماده شو این نیش را
جز یار کو جز یار کو عاشق شو و او را ببین
ای فلسفی یکسو بنه این عقل دوراندیش را
آن اصل هر بیش و کمت خواهی درآید در نظر
بیرون کن از دل ای صغیر آمال کم یا بیش را
وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.