هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی، از عشق و شیدایی سخن می‌گوید. شاعر از فرهاد و شیرین یاد می‌کند و به عشق بی‌قرار خود اشاره دارد. او از زلف یار و حلقه‌های آن به عنوان مایهٔ آرامش مجانین یاد می‌کند و عشق را بالاتر از هر آیین و رسم می‌داند. همچنین، شاعر از درد پنهان کردن غم عشق و اشک خونین می‌گوید و در پایان، به نور حکمت و رسیدن به مقام حلم و تمکین اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ متن شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربهٔ بیشتری نیاز دارد. همچنین، برخی از اشارات مانند 'اشک خونین' و 'غم عشق' ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین یا نامفهوم باشد.

شمارهٔ ۱۱

شبی فرهاد اگر بیند به خواب آن لعل نوشین را
ز لوح سینه با ناخن تراشد نقش شیرین را

ز چین زلف خم در خم زنی رسم جهان بر هم
همه مشک آورند از چین تو از مشک آوری چین را

دل ما را قراری نیست جز در حلقهٔ زلفت
بلی در زیر زنجیر است آرامش مجانین را

مجو ای شیخ از ما جز طریق عشق و شیدایی
چه داند عاشق دلداده رسم کیش و آئین را

مرا گویند پنهان کن غم عشق و نمیدانم
چسان پنهان کنم رخسار زرد و اشک خونین را

جان آئینهٔ فکر تو است از زشت و از زیبا
نه بینی بد بعالم گر به بندی چشم بدبین را

صغیر از نور حکمت می‌شود چشم دلت روشن
اگر جانت شود نائل مقام حلم و تمکین را
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.