هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عارفانه، بیانگر درد و دل‌های شاعر از عشق نافرجام و پریشانی‌های ناشی از آن است. شاعر از بی‌سروسامانی خود در اثر عشق، بی‌رحمی معشوق، و حیرانی ناشی از زیبایی او سخن می‌گوید. همچنین، اشاراتی به مسائل اجتماعی و مذهبی مانند رونق کفر و زهد ریاکارانه دارد. در نهایت، شعر با اشاره به نام نیکوی معشوق و مقایسه‌های زیبا به پایان می‌رسد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه پیچیده، ناامیدی، و اشارات به مسائل اجتماعی و مذهبی است که درک آن‌ها برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند ریاکاری و انتقاد از زهد نیاز به بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۱۲

تا بود زلف تو اسباب پریشانی ما
رو به سامان ننهد بی سرو سامانی ما

نه تو رحم آوری و نی اجل آید ما را
ار دل سخت تو فریاد و گران جانی ما

دید هرکس رخ تو واله و حیران تو شد
نه همین حسن تو شد باعث حیرانی ما

ز آستین اشگ بیفزود و ز دامان بگذشت
آه از این سیل که دارد سر ویرانی ما

همچو خورشید عیانست که در ملک جهان
مهوشی نیست چو دلدار صفاهانی ما

کافری سخت شد از سستی ما در رده دین
سبب رونق کفر است مسلمانی ما

روز محشر چو سر از خاک لحد برداریم
نام نیکوی تو نقش است به پیشانی ما

نبرد صرفه یقین روز جزا ای زاهد
زهد فاش تو ز می ‌خوردن پنهانی ما

ما صغیر از پی زاهد سوی مسجد نرویم
مسجد ارزانی او میکده ارزانی ما
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.