۱۳۷ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۹

عشق تو با خاک ره ساخته یکسان مرا
پای به سر نه کنون از ره احسان مرا

تا به هم آویخته باد صبا طره ات
کرده از این ماجرا سخت پریشان مرا

من بتو حیران و شد واله و حیران من
هر که بدید اینچنین واله و حیران مرا

هر چه که خواهی بکن هر چه که خواهی بگو
دادن فرمان تو را بردن فرمان مرا

کعبه من کوی تو قبله ام ابروی تو
غیر ولای تو کو مذهب و ایمان مرا

کافر عشق توام باک ندارم ز کس
گو که ندانند هم خلق مسلمان مرا

وصف جنان بر صغیر این همه واعظ مخوان
روضه رضوان ترا صحبت جانان مرا
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.