هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از درد فراق و عشق نافرجام سخن می‌گوید. شاعر از یار دلآزار و چشم‌های فریبنده‌اش می‌نالد، اما در عین حال به عشق وفادار است. او تأکید می‌کند که حتی بدون ثروت مادی، گنجینه‌اش اشعارش هستند. همچنین، اشاره‌ای به مفاهیم عرفانی مانند بقا به آثار نیک و نام نیک دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که درک آن برای مخاطبان زیر 16 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از اشارات مانند 'دل آزاری' و 'چشم فریبنده' نیاز به سطحی از بلوغ عاطفی برای درک صحیح دارد.

شمارهٔ ۴۶

آنکه مانند تواش یار دل آزاری هست
چون منش دیده ی خون بار و دل زاری هست

نازم آن چشم فریبنده ی بیمار تو را
که به هر گوشه ز هجرش دل بیماری هست

دورم از خود کنی و شادم از این رو که شود
از تو ثابت که به عالم گل بی خاری هست

چه بخوانی چه برانی من و خاک در تو
کافرم گر به جهان غیر توام یاری هست

مدعی گوی به بیند دو رخ خوب تو را
گر به شق القمر احمدش انکاری هست

ناصحم گفت کند عشق ز هر کارت باز
به گمانش که به جز عشق مرا کاری هست

تا ابد زنده توان بود به آثار نکو
آن نمرده است کز او اسمی و آثاری هست

روز خوش نیز تو در خواب نخواهی دیدن
ای که شب از ستمت دیده ی بیداری هست

چون توانی بکن آن روز که نتوانی یاد
کز پی روز سپید تو شب تاری هست

نیست در دست تو گر درهم و دینار صغیر
به ز گنج گهرت دفتر اشعاری هست
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.