هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه و غزلگونه، بیانگر عشق و اشتیاق شدید شاعر به معشوق است. در آن از تشبیهات زیبایی مانند خورشید و شمع برای توصیف معشوق استفاده شده است. شاعر از هجران و دوری معشوق شکایت دارد و از جفای روزگار مینالد. همچنین ابراز میکند که تمام وجودش مطیع و فرمانبردار معشوق است.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عاشقانه و استفاده از استعارههای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین برخی از عبارات مانند 'کشتم در خون' ممکن است برای کودکان مناسب نباشد.
شمارهٔ ۶۱
نتوان به مثل گفتن خورشید درخشانت
زیرا که بود شمعی خورشید در ایوانت
گفتی کشمت در خون بشتاب که میترسم
اغیار کنند ایجان از گفته پشیمانت
صد سنک جفا هر دم گردون زندش بر سر
آنرا که بود شوری از بستهٔ خندانت
خواهی شب مشتاقان گردد همه صبح ایمه
در اول شب بگشا از مهر گریبانت
ای وصل ترا دایم دل مایل و جان شایق
باز آی که مشتاقان مردند ز هجرانت
هر لحظه کنی از نو شادم بغمی آیا
گشتم به چه خدمت من شایستهٔ احسانت
الا که بیاویزد در زلف تو دل ور نه
بیرون نتواند شد از چاه زنخدانت
از تیغ جدا سازی گر بند ز بندم را
من همچو قلم دارم سر در خط فرمانت
خواهی اگر آگاهی از حال صغیر ایجان
کن موی به مو تحقیق از زلف پریشانت
زیرا که بود شمعی خورشید در ایوانت
گفتی کشمت در خون بشتاب که میترسم
اغیار کنند ایجان از گفته پشیمانت
صد سنک جفا هر دم گردون زندش بر سر
آنرا که بود شوری از بستهٔ خندانت
خواهی شب مشتاقان گردد همه صبح ایمه
در اول شب بگشا از مهر گریبانت
ای وصل ترا دایم دل مایل و جان شایق
باز آی که مشتاقان مردند ز هجرانت
هر لحظه کنی از نو شادم بغمی آیا
گشتم به چه خدمت من شایستهٔ احسانت
الا که بیاویزد در زلف تو دل ور نه
بیرون نتواند شد از چاه زنخدانت
از تیغ جدا سازی گر بند ز بندم را
من همچو قلم دارم سر در خط فرمانت
خواهی اگر آگاهی از حال صغیر ایجان
کن موی به مو تحقیق از زلف پریشانت
وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.