هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از درد فراق و جدایی از معشوق می‌نالد و بیان می‌کند که فراق چنان بر او سایه افکنده که همه چیز را تحت تأثیر قرار داده است. او امیدوار است که معشوق بازگردد و درد فراق را درمان کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و غم فراق است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب‌تر است.

شمارهٔ ۶۴

ز بسکه دیر شد ای دوست انتهای فراقت
برفت از نظرم روز ابتدای فراقت

همین نه من بفراق تو مبتلا شدم و بس
به هر که می نگرم هست مبتلای فراقت

مگر بشر بت وصلم کنی علاج که دیگر
به هیچ به نشود درد بیدوای فراقت

دل حزین نشود هیچگه زیاد تو خالی
انیس جان نبود هیچکس سوای فراقت

کنار من که فراقت نشسته جای تو خواهم
شود دمی که نشینی تو باز جای فراقت

ز من جدا نشود لحظه فراق و چه خوش بود
اگر وفای تو هم بود چون وفای فراقت

فراق هم بفراق تو مبتلاست نداند
صغیر با که دهد شرح ماجرای فراقت
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن (مجتث مثمن مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.