هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه و عرفانی از حضرت حافظ، بیانگر عشق عمیق و بیقید و شرط به معشوق (حبیب) است. شاعر هر آنچه دارد را فدای عاشق حقیقی میکند و هیچ چیزی جز رضای معشوق را نمیخواهد. او از جفا و وفای معشوق بیخبر است و تنها به دیدار او میاندیشد. شعر با تصاویر زیبا و استعارات عمیق، عشق الهی و انسانی را در هم میآمیزد.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آنها به بلوغ فکری و تجربهی زندگی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعارات و نمادهای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوانتر دشوار باشد.
شمارهٔ ۸۱
گر از حبیب طلب میکنی سوای حبیب
برو برو که نیی لایق لقای حبیب
من و هرآنچه که باشد فدای آن عاشق
که کرد غیر حبیب آنچه بر فدای حبیب
کسان که محو حبیبند نیستند آگه
نه از جفای حبیب و نه از وفای حبیب
من از حبیب نخواهم جز او وگر خواهم
نخواهم آنچه نباشد در آن رضای حبیب
نمانده غر دلی بهر من بجا وین هم
نگاهدارمش از آنکه هست جای حبیب
چنان شدم که اگر بودمی دوصد سر و جان
بدوستی قسمت انشاندمی بپای حبیب
برو چراغ محبت بدل فروز آنگاه
چو آفتاب ببین روی دلربای حبیب
من آن صغیر که بودم نیم بمردم وداد
حیات تازه مرا لعل جانفزای حبیب
برو برو که نیی لایق لقای حبیب
من و هرآنچه که باشد فدای آن عاشق
که کرد غیر حبیب آنچه بر فدای حبیب
کسان که محو حبیبند نیستند آگه
نه از جفای حبیب و نه از وفای حبیب
من از حبیب نخواهم جز او وگر خواهم
نخواهم آنچه نباشد در آن رضای حبیب
نمانده غر دلی بهر من بجا وین هم
نگاهدارمش از آنکه هست جای حبیب
چنان شدم که اگر بودمی دوصد سر و جان
بدوستی قسمت انشاندمی بپای حبیب
برو چراغ محبت بدل فروز آنگاه
چو آفتاب ببین روی دلربای حبیب
من آن صغیر که بودم نیم بمردم وداد
حیات تازه مرا لعل جانفزای حبیب
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.