هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از بزم عشق و مستی سخن می‌گوید، با توصیف زیبایی معشوق و حالات شاعر در این بزم. شاعر از دوری معشوق و درد فراق می‌نالد، اما در عین حال از فیض حضور او در بزم عشق سخن می‌گوید. تصاویری مانند گل، لعل، عقیق، و می گلگون به فضای شعر رنگ و بوی عاشقانه و رمانتیک می‌دهند.
رده سنی: 16+ این شعر حاوی مضامین عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و مفاهیم به کار رفته در شعر نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه برای درک کامل دارند.

شمارهٔ ۸۴

بتی کو عزم دوری داشت با من با منست امشب
گل از رخسار او در بزم گلشن گلشنست امشب

پی ایثار او لعل و عقیق و لؤلؤ و مرجان
مرا از اشک خون آلود دامن دامنست امشب

بده ساقی می گلگون بزن مطرب دف و بربط
که بزم از غیر چون وادی ایمن ایمن است امشب

به پیش ناوک مژگان آن ترک کمان ابرو
زره آسا دل مجروح روزن روزن است امشب

نباشد حاجت شمع و چراغی محفل ما را
که بزم جان و دل زان روی روشن روشنست امشب

شکسته توبه و طرف کله مستان بیا زاهد
ببین در بزم میخواران چه بشکن بشکنست امشب

صغیر از حاصل وصلش نبود امید یکخوشه
ولی شامل مرا آن فیض خرمن خرمنست امشب
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.