۸۷ بار خوانده شده

شمارهٔ ۹۴

بغیر عشق توام ای صنم گناهی نیست
چرا بسوزی منت از کرم نگاهی نیست

من از جفای تو بر درگه تو مینالم
کجا روم چکنم جز توام پناهی نیست

بگفتم ز کمندم بجوی راه فرار
بجز بسوی تو از هیچ سوی راهی نیست

کس از تو رو نتوانست درگریز آرد
که در احاطه حکمت گریزگاهی نیست

ملوک را سر ذلت بر آستانهٔ توست
بلی بغیر تو در ملک پادشاهی نیست

اگر به قهر کشی ور به لطف بنوازی
سئوال معترض و حکم دادخواهی نیست

صغیر جز تو ندارد مراد و منظوری
بصدق دعوی او از تو به گواهی نیست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.