۱۰۵ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۰۷

نه خط بروی تو کمین میر کشور زنگ است
کشیده لشگر و با شاه روم در جنگ است

سیاه شد ز غ مت روز ما چو شام ولی
از آن خوشیم که با طرهٔ تو همرنگ است

برآر کام من ای قبله من ابرویت
که کام خلق دهد کعبه گرچه دل سنگ است

ز بند بند من آید نوای ناله چو نی
ولی بگوش تو خوشتر ز نغمهٔ چنگ است

تو را ز محنت من هیچ غم نباشد لیک
ز فرقت دهنت بهر من جهان تنگ است

ز پا فتادم و منزل نشد پدید آری
رهیست عشق که بیرون ز میل و فرسنگ است

فریب نام صغیر از تو کی خورد زاهد
بکیش باده کشان نام مایهٔ ننگ است
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.