هوش مصنوعی: این شعر عرفانی از مولانا جلال‌الدین بلخی است که به جستجوی معنوی و حقیقت وجودی می‌پردازد. شاعر در این ابیات به دنبال شناخت راه حقیقی و تمایز بین حق و باطل است. او از مفاهیمی مانند خانه خدا، بتخانه، عقل و دیوانگی، خویش و بیگانه، و گنج در ویرانه استفاده می‌کند تا نشان دهد که حقیقت گاهی در جای غیرمنتظره یافت می‌شود.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن برای سنین پایین‌تر دشوار است. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۱۴۱

دانم که ره کعبه و بتخانه کدامست
زین هر دوره آن راه جداگانه کدامست

بنهاده بکف جان خود اهل حرم و دیر
پرسند ز هم منزل جانانه کدامست

آن خانه کز آن یافت توان خانه خدا را
گر دیر و حرم نیست پس آن خانه کدامست

بس عاقل دیوانه و دیوانه عاقل
بشناس که عاقل که و دیوانه کدامست

بس خویش که بیگانه و بیگانه که خویش است
هشدار که تا خویش که بیگانه کدامست

گویند بود گنج بویرانه خدا را
ای اهل دل آن گنج چه ویرانه کدامست

تا طره و خالیت ز کف دل نرباید
آگه نشوی دام چه و دانه کدامست

تا شمع و شی پاک نسوزد چو صغیرت
واقف نشوی شمع چه پروانه کدامست
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۴۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۴۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.