هوش مصنوعی:
این شعر از حافظ، به زیباییهای جسمانی و روحانی اشاره دارد و تضاد بین لطافت جسم و آسیبهای روح را بیان میکند. شاعر از عشق و دلبستگی به معشوق سخن میگوید و آرزو میکند که مانند خضر، راههای دشوار را به آسانی طی کند. همچنین، به مفاهیمی مانند شرافت، عرفان و خلافت الهی اشاره دارد.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مفاهیم عمیق عرفانی و ادبی است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسبتر است. همچنین، برخی از اشارات شعر ممکن است برای کودکان قابل فهم نباشد.
شمارهٔ ۱۴۲
ای جسم تو بگرفته ز جان باج لطافت
جان را همه آسیبی و دل را همه آفت
جان را بود آن لطف که در جسم کند جای
تو جای بجان کرده ای از فرط لطافت
پرداختم از غیر تو دل بهر تو آری
رو بند کسان خانه به هنگام ضیافت
تا خود چه شود کار من و ساقی و مطرب
کاندل به لطافت برد و این بظرافت
گر همرهی خضر دهد دست توان کرد
یک چشم زدن طی دو صد ساله مسافت
چون گوی فکن در قدم پیر مغان سر
تا آنکه ز میدان ببری گوی شرافت
گردید صغیر از دل و جان بندهٔ شاهی
کز امر حقش داد نبیام ر خلافت
جان را همه آسیبی و دل را همه آفت
جان را بود آن لطف که در جسم کند جای
تو جای بجان کرده ای از فرط لطافت
پرداختم از غیر تو دل بهر تو آری
رو بند کسان خانه به هنگام ضیافت
تا خود چه شود کار من و ساقی و مطرب
کاندل به لطافت برد و این بظرافت
گر همرهی خضر دهد دست توان کرد
یک چشم زدن طی دو صد ساله مسافت
چون گوی فکن در قدم پیر مغان سر
تا آنکه ز میدان ببری گوی شرافت
گردید صغیر از دل و جان بندهٔ شاهی
کز امر حقش داد نبیام ر خلافت
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۴۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۴۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.