هوش مصنوعی:
این شعر به توصیف دوران پیش از آفرینش میپردازد، زمانی که هیچچیز جز ذات الهی وجود نداشت. در آن دوران، مفاهیمی مانند جدایی و وصال، سود و زیان، جنگ و صلح، ظلم و عدالت، و تبعیض معنی نداشتند. شاعر با نگاهی آرمانگرا، جهانی را ترسیم میکند که در آن هیچ تنش، خشونت، یا نابرابری وجود نداشت و همهچیز در وحدت و هماهنگی بود.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان کمسنوسال قابل درک نباشد. همچنین، اشارههای غیرمستقیم به مسائل اجتماعی مانند جنگ، ظلم، و تبعیض نیازمند سطحی از بلوغ فکری است.
شمارهٔ ۱۷۹
قربان آن زمان که زمان و مکان نبود
او بود و حرفی از من و ما در میان نبود
غافل ز کسب سود و زیان خود از عدم
سوی وجود ره سپر این کاروان نبود
معنی نداشت شرح فراق و حدیث وصل
شکر و شکایت این همه ورد زبان نبود
اعجاز انبیا و کرامات اولیا
سحر و فسانه در بر خلق جهان نبود
اضداد را نبود تنازع به یکدیگر
گیتی دچار جنک بهار و خزان نبود
از حرص و آز بین سلاطین روزگار
این خصمی و مجادله در هر زمان نبود
نوع بشر به آلت قتاله ساختن
تا این حدود با هنر و کاردان نبود
از ا نفجار بمب اتم شهرها چو دود
با ساکنین خود سوی گردون روان نبود
تنها همین ز عدل نمی رفت صحبتی
ظلم از توانگر این همه بر ناتوان نبود
از فرط ناتوانی و از کثرت غرور
پامال غم ضعیف و قوی سرگردان نبود
شایع نبود این همه تبعیض در بشر
این نا مراد و آن دگری کامران نبود
هان بر صغیر تا نبری ظن بد که او
بر دستگاه قدرت حق بدگمان نبود
هر ذره گشت جلوه گر از غیب در شهود
غیر از نشان قدرت آن بی نشان نبود
او بود و حرفی از من و ما در میان نبود
غافل ز کسب سود و زیان خود از عدم
سوی وجود ره سپر این کاروان نبود
معنی نداشت شرح فراق و حدیث وصل
شکر و شکایت این همه ورد زبان نبود
اعجاز انبیا و کرامات اولیا
سحر و فسانه در بر خلق جهان نبود
اضداد را نبود تنازع به یکدیگر
گیتی دچار جنک بهار و خزان نبود
از حرص و آز بین سلاطین روزگار
این خصمی و مجادله در هر زمان نبود
نوع بشر به آلت قتاله ساختن
تا این حدود با هنر و کاردان نبود
از ا نفجار بمب اتم شهرها چو دود
با ساکنین خود سوی گردون روان نبود
تنها همین ز عدل نمی رفت صحبتی
ظلم از توانگر این همه بر ناتوان نبود
از فرط ناتوانی و از کثرت غرور
پامال غم ضعیف و قوی سرگردان نبود
شایع نبود این همه تبعیض در بشر
این نا مراد و آن دگری کامران نبود
هان بر صغیر تا نبری ظن بد که او
بر دستگاه قدرت حق بدگمان نبود
هر ذره گشت جلوه گر از غیب در شهود
غیر از نشان قدرت آن بی نشان نبود
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۳
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۷۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۸۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.