هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه و عرفانی از مولانا بیانگر درد و شیدایی عشق است. شاعر از نالههای دل و تأثیر آن بر دیگران میگوید، از عشق به عنوان آتشی که همهچیز را میسوزاند یاد میکند و به رابطهی عمیق بین عاشق و معشوق اشاره دارد. همچنین، تشبیهاتی مانند سمندر، سیل سرشک و آسمان خمگشته برای توصیف حالات عاشقانه به کار رفته است.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانهی این شعر برای درک و تجربهی مخاطبان جوانتر ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از استعارهها و تشبیهات نیاز به دانش ادبی و بلوغ فکری دارند که معمولاً از سنین نوجوانی به بعد شکل میگیرد.
شمارهٔ ۱۸۰
نالهٔ من نی عجب گر جا به دلها میکند
هرکجا آتش بیفتد جای خود وامیکند
از نگاهی داد عقل و دین ما را دل بیار
کس نداند این دل شیدا چه با ما میکند
کرده خود با عشقبازی گر سمندر نیست دل
از چه بهر سوختن خود را مهیا میکند
جویها کرده است جاری چشم از سیل سرشک
چشمه را بنگر که هم چشمی به دریا میکند
آسمان خم گشته و بگشوده از خورشید چشم
در زمین ماه مرا گویی تماشا میکند
ای که جویی جزر و مد دیدهٔ ما را سبب
گاه آن مه رخ نهان گاهی هویدا میکند
هرکجا هست انس با دیوانگان دارد صغیر
راستی هر جنس جنس خویش پیدا میکند
هرکجا آتش بیفتد جای خود وامیکند
از نگاهی داد عقل و دین ما را دل بیار
کس نداند این دل شیدا چه با ما میکند
کرده خود با عشقبازی گر سمندر نیست دل
از چه بهر سوختن خود را مهیا میکند
جویها کرده است جاری چشم از سیل سرشک
چشمه را بنگر که هم چشمی به دریا میکند
آسمان خم گشته و بگشوده از خورشید چشم
در زمین ماه مرا گویی تماشا میکند
ای که جویی جزر و مد دیدهٔ ما را سبب
گاه آن مه رخ نهان گاهی هویدا میکند
هرکجا هست انس با دیوانگان دارد صغیر
راستی هر جنس جنس خویش پیدا میکند
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۷۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۸۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.