هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی است که به موضوعات عشق الهی، وحدت وجود، صبر و امید، و دوری از تعلقات دنیوی می‌پردازد. شاعر بر اهمیت عشق حقیقی، رهایی از خودخواهی، و توکل به خدا تأکید دارد و اشاره می‌کند که هر دردی درمانی دارد و باید به لطف الهی امیدوار بود.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و مضامین نیاز به دانش پایه‌ای از ادبیات عرفانی دارند.

شمارهٔ ۱۸۱

غیر آن سر که سری با کف پایی دارد
نتوان گفت سری قدر و بهایی دارد

سر که بی گوهر عشق است به دریای وجود
هست کمتر ز حبابی که هوایی دارد

تا دم از شکر و شکایت زنی از عشق ملاف
عاشق آن نیست که از خود من و مایی دارد

حال آن خوش که پی ماضی و مستقبل نیست
نی مه و سالی و نی صبح و مسایی دارد

منگر جز ز مؤثر اثر اشیا را
نی ز نائیست اگر شور و نوایی دارد

از دم پیر مغان باز شود عقدهٔ دل
راستی خوش نفس عقده گشایی دارد

غم خاطر نزداید ز تماشای چمن
خاطری را بکف آور که صفایی دارد

کی رخ شاهد مقصود به بیند در خواب
آنکه از غیر خدا چشم عطایی دارد

در رحمت نشود بسته که در دوزخ نیز
گر رود بنده به حق باز رجایی دارد

همه بر وحدت او قائل و لطفش همه راست
شامل آنگونه که هر بنده خدایی دارد

ناله از درد مکن در طلب درمان کوش
زانکه هر درد طبیبی و دوایی دارد

نکند چشم تمنا بکسی باز صغیر
لیک از اهل دل‌ امید دعایی دارد
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۸۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۸۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.