هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه از عشق نافرجام و درد دوری از معشوق سخن می‌گوید. شاعر با بیان زیبایی‌های معشوق و احساسات خود، تأکید می‌کند که عشق ورزیدن بدون انتظار جبران، ارزشمند است. همچنین، او از بی‌توجهی معشوق شکایت دارد و عشق را فراتر از عقل و دین می‌داند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه پیچیده و احساسات عمیق است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و اصطلاحات ادبی ممکن است نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی داشته باشد.

شمارهٔ ۱۸۹

هر چند دانمت مهر ای نازنین نباشد
اما روا به عاشق پیوسته کین نباشد

هر کس نکرد قبله محراب ابرویت را
شک نیست اینچنین کس اهل یقین نباشد

چشمت که خواند آهو آهو نه شیر گیرد
زلفت که گفت نافه در نافه چین نباشد

ریزد همی کلامت شهدی به کام جان ها
حقا که این حلاوت در انگبین نباشد

با لعل روح بخشت کوثر طمع ندارم
با عارض تو کارم با حور و عین نباشد

بادا حرام بر من دیدار روی خوبان
از حسن اگر مرادم حسن آفرین نباشد

با ما مشو مصاحب گر اهل عقل و دینی
در کوی عشق صحبت از عقل و دین نباشد

گر جای باده ساقی ریزد بساغرم خون
نوشم بجان که دانم قسمت جز این نباشد

از چیست می‌کند جای اندر خزینهٔ دل
گر گفته ات صغیرا در ثمین نباشد
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۸۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۹۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.